خادم الزهرا


مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

خادم الزهرا


جستجو


موضوعات

  • همه
  • ائمه
  • امام زمان
  • امیرالمومنین علیه السلام
  • بدون موضوع
  • بیانات رهبری
  • تلنگر
  • حجاب
  • حدیث
  • خانواده
  • در محضر علما
  • دهه فجر
  • رمضان.شب قدر
  • سبک زندگی دینی
  • شهدایی
  • شهید ابراهیم محمد شهاب
  • شهید حاج قاسم سلیمانی
  • شهید قدرت الله عبدیان
  • غزه
  • فاطمیه
  • فضای مجازی
  • ماه رجب
  • محرم
  • معیار ازدواج
  • مناسبتها
  • نماز
  • نکات اخلاقی

  •   فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
  • RSS چیست؟
     
    « اعتکاف
    امام زمان »

       
      شهید ابراهیم محمد شهاب    

    عملیاتی که در برابر عوامل تروریستی داعش داشتیم، وسط عملیات زیر باران آتش متوجه شدم ابراهیم(کمیل) زیر لب چیزی را زمزمه می کند.

    عملیات که تمام شد برای استراحت به حوزه استحفاظی خودمان رفتیم، بچه ها مشغول استراحت بودند و آقا ابراهیم هم گوشه ای استراحت می کرد، من هم از اتفاقی که در وسط آن عملیات سخت پیش آمده بود کنجکاو شده بودم به همین دلیل پیش ابراهیم رفتم تا بفهمم ابراهیم زیر لب چه می گفت.

    پیش ابراهیم رفتم به ایشان گفتم: ابراهیم متوجه شدم زیر لب وسط آن معرکه با خود زمزمه ای می کردی. چه می گفتی؟

    ابتدا طفره رفت و جواب سر بالا می داد .اما با اصرار من ناچار شد و آهسته زیر لب گفت: من عادت دارم هر روز زیارت عاشورا بخوانم ولی از قضا یادم رفت قبل از عملیات آن را بخوانم و وسط عملیات یادم آمد با خود گفتم شاید این آخرین عملیاتی باشد که من زنده هستم به همین خاطر وسط عملیات زیارت عاشورا خواندم…?

    راوی:همرزم شهید

    کلیدواژه ها: سلام بر ابراهیم, شهید ابراهیم محمد شهاب, شهید گمنام, قناص زینب, مدافع حرم, کمیل, کمیل قناص زینب
    موضوعات: شهدایی, شهید ابراهیم محمد شهاب  لینک ثابت [یکشنبه 1400-12-08] [ 05:21:00 ب.ظ ]


    فرم در حال بارگذاری ...

      فید نظر برای این مطلب

     
    •  خانه  
    •  امام زمان   
    •  وطن  
    •  امام زمان  
    •  بدون شرح  
    •  گناه  
    •  احترام  
    •  محبت